اسپرانتو، زبانی برای گفتگوی تمدن‌ها

برگردان فارسي از: مهندس حمزه شفيعي

اسپرانتو، زبانی برای گفتگوی تمدن‌ها


پرفسور دكتر رناتو كورسه‌تي – رئيس انجمن جهاني اسپرانتو

نام نشريه شما از چندين ديدگاه به خوبی انتخاب شده است. سمبل بودن رنگ سبز برای گروه‌های زيادی از انسان‌ها که می‌خواهند خود را در آن بازشناسند اهميت ويژه‌ای دارد. برای اسپرانتودانان رنگ سبز، رنگ اميد است. اميدی که به عنوان نمونه در سخنراني‌های نخستين کنگره‌های جهانی اسپرانتو به اين شکل بيان شده است:”هنوز برای مدت زمانی مديد، تاريکی بر زمين حکمفرما خواهد بود. اما اين تداوم هميشگی نخواهد بود. زمانی خواهد آمد که انسانها از رفتار گرگ‌منشانه در برابر يکديگر دست بردارند…”

تقريباً يک قرن از آن زمان گذشته است، قرنی پر از حوادث وحشتناک ، که يقيناً در آن زمان کسی حتي تصورش را هم نمی‌کرد. قرنی پر از حوادثی خشونت‌بار که مسبب آن، نه مردمی عقب‌مانده و ساکن در جنگل‌های دورافتاده، بلکه متمدن‌ترين انسان‌ها از منظر عمومی بودند.

حتی اگر امروز اين بيان زامنهوف را بخوانيد که “انسانها با خشونت به يکديگر حمله مي‌کنند” می‌توانيد باور کنيد که اين گفته برای تشريح وقايع همين ايام ذکر شده است. حتي به نظر من چيزی بدتر از آنها اتفاق می‌افتد زيرا عليرغم گذشت يک قرن، پيشنهاددهندگان روش حل مسائل از طريق زور، پيشنهاددهندگان “قانون جنگل”، اکنون نيز همانند آن زمان از خودشان شرم نمی‌کنند. آنان حتی با تکبر اعلام می‌کنند که پيشتازان پيشرفت و جهانی شدن هستند و اين که: کاملاً طبيعی است که زورمندان و تأثيرگذاران حاکم باشند و ديگران تحت سلطة آنها قرار گيرند.

اما اسپرانتو برای چنين منظوری ابداع نشد. اسپرانتو برای آن شکل گرفت که گفتگوی بين گروه‌ها، مردم، کشورها، و بالاخره تمدن‌ها بر مبنايی برابر و بی‌طرف انجام پذيرد. به بيانی ديگر (منبعث از سخنرانی‌های اوليه) وجود اسپرانتو دقيقاً برای آن است که در روابط بين کشورها و ملل “هيچ‌کس تحقير نشود”. از اين منظر می‌توان گفت که گفتگوی بين تمدن‌ها از زمان‌های بسيار گذشته، بسيار پيشتر از آن که رييس جمهور ايران آن را در زمان معاصر مطرح کند، خواستة اسپرانتودان‌ها بوده است. اساساً به همين دليل بود که سازمان جهانی اسپرانتو تصميم گرفت که راهبرد “حقوق بشر در انتخاب زبان” را مطرح نمايد. اين فراخوان در نظر دارد فعاليت اطلاع‌رسانی جامعی را پايه‌گذاري كند تا مجدداً به کارگيری زبان بين‌المللی اسپرانتو را به عنوان ابزاري براي عدالت، و نيز به عنوان يکی از ابزارهای تاثيرگذاری، و نه تنها ابزار، پيشنهاد دهد. شما می‌دانيد که تعدادی از غيراسپرانتودانان نظير Tove Skutnabb-Kagnas و Robert Phillipson و  چندتن از اطرافيان آنها سعی دارند مفهوم حقوق بشر در انتخاب زبان را عينيت بخشند. ما، که پيشکسوتان‌مان اين مفهوم را حتی قبل از تولد اعلاميه حقوق بشر ابداع كرده‌اند، سعی داريم اسپرانتو را در افکار انسان‌ها با اين مفهوم مرتبط کنيم. در اصل، هدف آن است که در آينده، هنگامی که کسی کلمه اسپرانتو را مي‌شنود، بطور اتوماتيک اين فکر به مغزش خطور کند: “آه، اين‌ها همان کسانی هستند که دربارة حقوق بشر در انتخاب زبان و گفتگوی بين تمدن‌ها فعاليت مي‌کنند”. اين راهبرد از چندين فعاليت هماهنگ تشکيل يافته است (و ليست زير تنها يک فهرست اوليه مقدماتی است):

الف- تلاش براي رسيدن به اين هدف که سازمان ملل، قطعنامه سئول سازمان‌های غيردولتی را مورد بحث قرار دهد كه طي آن قطعنامه تقاضاي مطالعه و پژوهش جدی (توسط گروهي از مشاوران اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل) در مسئله زبان کمکی بين‌المللی شده است.

ب- فعاليت “زبان صلح و گفتگو” در چهارچوب دهه فرهنگ صلح (۲۰۱۰-۲۰۰۱) يونسکو و سازمان ملل، که سازمان جهانی اسپرانتو همکار رسمی آن است. اين فعاليت صرفاً بر ارائة دوره‌های آموزشی اسپرانتو به سازمان‌های غيردولتی و افراد عادی بويژه در مناطق جنگ‌زده مبتنی است که تحت عنوان فعاليت‌های يونسکو و ساير حرکت‌هايی که در برقراری گفتگوی بين تمدن‌های گوناگون تلاش می‌کنند، قرار می‌گيرد.

ج- “حقوق بشر در انتخاب زبان” هسته فعاليت اطلاع‌رسانی به روشنفکران، روزنامه‌نگاران، سياستمداران، و عموم افراد است که بايد شامل مجموعه‌ای از بسته‌های اطلاعاتی، که توسط ما گردآوری شده و بطور گسترده‌ای در سراسر جهان اهدا می‌گردد، و آگهی‌هايی در نشريات باشد. هدف اين آگهی‌ها مشخصاً حقوق بشر در انتخاب زبان خواهد بود اما بوسيله آدرس انتهايی، آنرا با اسپرانتو مرتبط می‌کنيم.

من شخصاً، همانطور که در فرصتی ديگر بيان کرده‌ام، تنها پيام‌آوری بدون اسلحه هستم. و سازمان جهانی اسپرانتو، تنها می‌تواند کاری را انجام دهد که شما به نام آن انجام دهيد. برای عملی کردن اين برنامه، ما به همة شما اسپرانتودانان ايرانی و اسپرانتودانان ساير کشورها نياز داريم. ما به کسانی نياز داريم که متقاعد شده باشند که اسپرانتو عنصر عدالت در روابط بين تک‌تک تمدن‌ها و کشورهاست. و اين که قدرتمندانی با امکان استفاده از زبانشان، و ضعيفانی بدون اين امکان وجود نداشته باشند. و اين که فرهنگ‌هائی وجود دارند که شايسته انتقال به سايرين هستند اما به سادگی در سرزمين مادری خود دفن مي‌شوند. در هيچ زمانی همچون حالا دنيا به اسپرانتو نياز نداشته است حتي اگر آن را به رسميت نشناسد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده − سیزده =